در بیست قرن گذشته، دنیای ما شاهد جنگها، ویرانیها و سختیهای فراوانی بوده و همیشه این ترس وجود داشته که روزی جهانیان یکدیگر را بُکُشند تا جایی که دیگر چیزی باقی نماند؛ ولی گاهی دوست داریم اینگونه فکر کنیم که در هزار یا دوهزار سال اخیر، رهبران جهان، هوشمندانهتر رفتار میکنند.
داستان تلاش کرده است تنهایی جانکاه انسان در زمانهی ما و خصوصاً در دوران همهگیری بیماری کوید نوزده را به تصویر بکشد، و البته که جانکاهی وقتی معنا میدهد که به نتیجه و گشایشی دست پیدا نکنیم. هرگونه سختی و رنجی که در نهایت به گشایش و موفقیتی ختم شود، به خاطرهای پیروزمندانه بدل خواهد شد و در این صورت آن رنج و سختیها رنگ میبازد.