جثه کوچکی دارد اما حرفش چنان برای پدرش سند است که پدر بدون چون و چرا قبول می کند و سرعتش را پایین می آورد. او که به رانندگی با سرعت بالا عادت کرده اما در برابر علیرضای هشت ساله، دست تسلیم بالا می برد. مادرش می گوید از روزی که علیرضا به همیاران پلیس پیوسته و قوانین راهنمایی و رانندگی را یاد گرفته دیگر کسی حریفش نیست، کافی است یک نفر از اقوام و دوستان خطایی در رانندگی کند و او ببنید آن وقت سر و کارش با علیرضا است.